صندوق قرض الحسنه حماسه سازان



به نام مهربانترین

خدای من! با نعمتت مرا آغاز کردى؛ پیش از آن که چیزى به یادآمدنى باشم و از خاکم آفریدى و سپس در صلب‏ها جایم دادى؛ ایمن از سختی‏هاى دوران و رفت و آمد سالیان و روزگاران و من در دهلیزهاى تاریخ و زوایاى قرون، هماره از صلبى به رحمى کوچ می ‏کردم و این لطف و احسان تو بود که مرا در زمان حکام کفر و در زمان عهدشکنان پیامبرْ ناشناس، لباس خلقت نپوشاندى و در وجود نیاوردى؛ بلکه زمانى روح آفرینش در من دمیدى که بستر هدایت را از پیش گسترده بودى و جاده سعادت را هموار کرده بودى. تو مرا از آبى ریختنى سرشتى و در ظلمات سه گانه میان گوشت و پوست و خون، سکنایم دادى. نه مرا در کار خلقتم گواه گرفتى و نه کارى از آفرینش را بر دوش من گذاشتى و سپس، مرا تمام و کمال، بی ‏هیچ عیب و نقص، بر هودج هدایت نشاندى و به سوى دنیا گسیل داشتى و مرا در گهواره کودکى با دست‏هاى ملاطفتت حفظ کردى و از میان غذاها، شیرى خوشگوار برایم برگزیدى و دل‏هاى پرستاران را بر من مهربان کردى و مهربانى مادران را به کفالت من گماشتى و مرا از شر جن و انس در امان داشتى و مرا در مسیر تعادل از پرتگاه‏هاى زیادى و کاستى محافظت کردى. پس تو بزرگ و عزیز و بلند مرتبه‏اى؛ اى بخشندگى محض واى مهربانى تمام!

خدایا! من شهادت مى‏دهم با تمامى وجودم، از قله حقیقت ایمانم و از بلنداى بناى محکم یقینم، با خلوص و صراحت توحیدى‏ام و از اعماق پوشیده ضمیرم، با بندبند رگ‏هاى دیدگانم و روشنایى چشمانم، با چین‏ها و چروک‏هاى صفحه پیشانى‏ام، با زوایاى حفره‏هاى وجودم، با نرمینه پره‏هاى بینى‏ام، با تارها و دهلیزهاى پرده شنوایى‏ام، با تک‏تک اجزاى لب‏هایم و با تمامى حرکات کلام آفرین زبانم، با فراز و نشیب‏ها و چم و خم‏هاى دهان و آرواره‏ام و رستنگاه دندان‏هایم، با همه مجارى خوردن و آشامیدنم، با جزء جزء بشره مغزم و پوست سرم، بانخاع و رگ‏هاى ریسمان گونه گردنم، با قفسه سینه‏ام، با رگ‏هاى طناب آساى حمایل بر دل و جگرم، با بندهاى پوشیده دلم، با اجزاى کناره‏هاى جگرم، با محتویات غضروف‏هاى دنده‏هایم، با گیره‏هاى بندبند مفاصلم، با انقباض عضلاتم، با گوشه‏هاى سرانگشتانم، با گوشتم، خونم، مویم، پوستم، عصبم، نایم، استخوان‏هایم، مغزم، رگ‏هایم و با همه اعضا و جوارحم که از اوان کودکى و شیر خوارگى در من تافته و بافته شده، با آن چه زمین از من مى‏شناسد و حمل مى‏کند، با خواب و بیدارى‏ام، با حرکت و سم و با رکوع و سجودم؛ خداى من! با همه اینها شهادت مى‏دهم که اگر در عمرى جاودانه سر کنم و تمام هم و غم و تلاشم را بر شکرگزارى یکى از نعمت‏هاى تو بگذارم، نمى‏توانم. خداى من! حتى شکر یکى از نعمت‏هاى تو را نمى‏توانم؛ مگر باز به لطف و عنایت و توفیق تو که آن نیز شکرى تازه و جاودانه مى‏طلبد و ثنایى تازه‏تر و ماندگارتر.

آرى معبودم! اگر من و تمام خلق شمارنده‏ات، همت کنیم و حرص بورزیم که نعمت‏هاى قدیم و جدید تو را ـ نه سپاس بگزاریم که ـ بشناسیم و در شماره آوریم، نمى‏توانیم؛ محال است بتوانیم. . و چگونه بتوانیم؛ در حالى که خودت در کتاب ناطقت و اخبار صادقت گفته‏اى: وَ اِنْ تَعُدّوا نِعْمَةَ اللّهِ لا تُحْصوها؛ اگر بخواهید نعمتهاى خداوند را بشمارید، نمی ‏توانید». خدایا! مرا آزرمناک خویش قرار ده، بدان‏سان که انگار می بینمت و مرا آن گونه حیامند کن که گویى حضور عزیزت را احساس می ‏کنم.

می‌گویند داستان هر تولدی پایان شاد یک داستان غم‌انگیز است. همواره اختری فرو می‌افتد تا ستاره‌ای جدید بر دامن آسمان زندگی بدرخشد. حکایت حماسه سازان نیز از جنس همین تولدها است. ستاره‌های درخشانی از افلاک وب فارسی فرو افتاده‌‌اند تا امروز حماسه سازان” در برابر شما باشد؛ دروازه‌ای برای وب نوشتهایی با روایتی خواندنی‌تر،‌خوشایند‌تر و البته متفاوت‌.

این وبگاه که در مهرماه سال یکهزار و سیصد و هشتاد و نه هجری خورشیدی تولد خود را جشن می‌گیرد حاصل عقاید، دغدغه ها، عقاید و افکار فردی است که در پی گره گشایی از مشکلات سایرین است که اکنون زندگی دیجیتالی خود را در فضای حماسه سازان” پی می‌گیرد و از همین رو نه تنها دغدغه کیفیت و روزآمدی وب‌نوشت‌های خود را دارد، بلکه نگاه همه‌جانبه به اطلاع‌رسانی در زمینه های گوناگون را نیز در مرکز بینش خود نشانده‌ است.

آینده غیرقابل پیش‌بینی است ولی برای ما سفر خودِ پاداش است” و امید داریم با همراهی شما، از خود کهکشانی خواندنی بر جا بگذاریم، زایشگر ستاره‌های درخشان آینده.

در پناه مهربانترین


آخرین مطالب

آخرین جستجو ها